جلو گرفتن. در برابر مانع و سد پدید آوردن. راه گرفتن بر: بکوشش توان دجله را پیش بست نشاید زبان بداندیش بست. سعدی. تواول نبستی که سرچشمه بود چو سیلاب شد پیش بستن چه سود. سعدی. ، بستن و مسدود کردن قبل از دیگری. تقدم و سبقت در انسداد
جلو گرفتن. در برابر مانع و سد پدید آوردن. راه گرفتن بر: بکوشش توان دجله را پیش بست نشاید زبان بداندیش بست. سعدی. تواول نبستی که سرچشمه بود چو سیلاب شد پیش بستن چه سود. سعدی. ، بستن و مسدود کردن قبل از دیگری. تقدم و سبقت در انسداد
در برابر چیزی یا کسی مانع و سدی بر: ایجاد کردن جلو گرفتن راه گرفتن بر: بکوشش توان دجله را پیش بست نشاید زبان بد اندیش بست. (سعدی)، مسدود کردن قبل از دیگری تقدم و سبقت درانسداد
در برابر چیزی یا کسی مانع و سدی بر: ایجاد کردن جلو گرفتن راه گرفتن بر: بکوشش توان دجله را پیش بست نشاید زبان بد اندیش بست. (سعدی)، مسدود کردن قبل از دیگری تقدم و سبقت درانسداد